• وبلاگ : كلبه عاشقي
  • يادداشت : اين آقا اگر به من سيلي مي زد، قابل تحمل تر بود!
  • نظرات : 2 خصوصي ، 21 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    يک نفر گفت:"راحتش کنيد."

    کسي رفت که راحتش کند.نتوانست،لرزيد،برگشت.

    شمر گفت:"چرا مي لرزي؟امان از ترس!خودم مي روم."

    رفت.برگشت.آفتاب در دست.همان آفتابي که رفت روي ني.

    بدن خودش هم مي لرزيد.

    ايام محرم تسليت.