سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خوشا آن که خود را خوار انگاشت ، و کسبى پاکیزه داشت ، و نهادش را از بدى بپرداخت ، و خوى خود را نیکو ساخت و زیادت مالش را بخشید و زبان را از فزون گویى درکشید ، و شرّ خود را به مردم نرساند و سنّت او را کافى بود ، و خود را به بدعت منسوب نگرداند . [ مى‏گویم بعضى این فقره و آن را که پیش از آن است به رسول خدا ( ص ) نسبت داده‏اند . ] [نهج البلاغه]


ارسال شده توسط محمد در 89/9/23:: 10:10 عصر

 ورود شما را به دو وبلاگ زیر گرامی می داریم :

1-نگارخانه(ویژه نامه محرم )

2- خورشید نیمه شب  (وبلاگ اصلی )

 


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط محمد در 89/8/4:: 3:30 عصر

 این آقا اگر به من سیلی می زد، قابل تحمل تر بود!

با آقا رفته بودیم کوه پیمایی،تعدادی از پاسداران با لباس شخصی جلوتر حرکت می کردند، فردی از روبرو می آمد، یکی از پاسدارها مسیر او را عوض کرد و او را از مسیر دیگری راهنمایی کرد، آقا که این صحنه را دیدند به آن پاسدار گفتند: چرا راهش را کج کردید؟ پاسدار جواب داد: ببخشید،ایشان پاسخ دادند،« این بخشیدن ها تا کی باید ادامه داشته باشد و با ناراحتی فراوان گفتند: تا کی باید ببخشم حد یَقِف این بخشیدن ها کجاست؟ اگر این آقا می آمد و یک سیلی به من می زد، برای من قابل تحمل تر بود تا این که راهش را کج کردی».کسی که طرفدار ولایت فقیه است، نباید برای رهبری دشمن درست کند، دشمن ساختن برای رهبر آسان است و ظرف یک شب می توان دشمن تراشی کرد، ولی دوست ولایتی مهم است که باید یکی یکی درست کرد. طرفدار ولایت فقیه باید کسی باشد که روز به روز بر طرفداران او بیافزاید نه این که دوستداران ایشان را کم کند.مراجع احترام و حرمت دارند، اگر واقعا طرفدار ولایت فقیه هستیم باید رهبری را الگو قرار دهیم که ایشان هیچ وقت اسائه ادبی به هیچ یک از مراجع نداشته و ندارند.       تبیان


کلمات کلیدی : اخلاقی

ارسال شده توسط محمد در 89/7/28:: 10:45 صبح

 

  حجة اسلام ذوالنوری نقل می کند:  در دیداری که مقام معظم رهبری از جانبازان شهر مقدس قم داشتند ، از اولین نفری که مقابل  در مسقر بودشروع به معانقه نمودند .هر یک از آنهادست خلف صالح حضرت امام (ره)را می بوسیدند و بر صورت و چشمان خود می مالیدند . گاهی گریه می کردند و دست به گردن معظم له می انداختند . از آن جا که برخی از عزیزان جانباز روی چرخ های خود نشسته بودند . ، ایشان به حالت خمیده باقی می ماندند و صحبت های آنان را گوش می دادند .

یکی از جانبازان عرض کرد :آقامن تقاضا دارم که انگشترتان را را یادگاری به من بدهید  . مقام معظم رهبری بلافاصله انگشتر خود را در آوردند و به ایشان دادند . جانباز عزیز دیگری عبای رهبر را برای تبرک در خواست کرد . معظم له عبای خود را برداشتند و به آن جانباز عطا فرمودند . جانباز ویلچری دیگری عرض کرد :آقامن می خواهم برای نجات از فشار قبرپیراهن شما را همراه کفنم داشته باشم . مقام معظم رهبری به حالت مزاح فرمودند:این جا که نمی شود پیراهن را از تن در آورد !

وقتی به محل اسقرارم رفتم ،آن را برای شما خواهم فرستاد . دیدار طولانی و صمیمانه جانبازان که تمام شد آقا به محل اقامت خود باز گشتند و پیراهن خود را توسط بنده برای آن جانباز فرستادند . این در حالی بود که جمعیت جانبازان از مدرسه فیضیه متفرق نشده بودند .


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط محمد در 89/7/25:: 3:46 عصر

اشعاری از آغاسی  

خمینی جذبه نوش جام مولاست           خروش خشمِ ناهنگام مولاست
 خمینی مست و من مست از نگاهش    که افتادم ز سرمستی به راهش
 خمینی رفت فرزندش علی هست        خدا را شکر بر امت ولی هست
 اگر اهل دلی، از دل بگویم               سخن برتر ز آب و گل بگویم
 سخن از آن کسی کو روح ما بود           به گرداب حوادث نوح ما بود
 که بود آن رادمرد روشنایی؟                 که بودش با رسولان آشنایی
 که بود آن آشنا با سرّ مستی؟             که می زد نعره یکتاپرستی
 همان کس کز سر غیرت به پا خاست    به محراب شهادت قامت آراست
 قسم بر انشقاق فرق منشق              زمین خالی مباد از حجت حق
 اگر مجذوب یاء و لام و عینم                 سراپا نشئه پیر خمینم
 خمینی جذبه نوش جام مولاست          خروش خشمِ ناهنگام مولاست
 خمینی مست و من مست از نگاهش    که افتادم ز سرمستی به راهش
 نگاهش پای تا سر آتشم کرد              ز مستی همچو توفان سرکشم کرد
 ز مستی هر زمان لبخند می زد            دل ما را به حق پیوند می زد 
ز مستی بر دو عالم یک نظر کرد           که شرق و غرب را زیر و زبر کرد
 هزاران پیچ و خم دارد خمستان            نمی دانند اما غیر مستان
 امام خمینی و امام خامنه ای


کلمات کلیدی :

ارسال شده توسط محمد در 89/7/22:: 2:53 صبح

خاطراتی از حجةالاسلام راشد یزدی 

یکبار در مراسمی چند خانواده ، به محضر رهبری آمده بودند و با ایشان دیدار داشتند و ما هم حضور داشتیم . حاج ناصر ، چایی آورد .به من که رسید ، گفتم قند برایم ضرر دارد ، اگر امکان دارد خرما بیاور . و او در نعلبکی خرما گذاشت و برایم آورد . وقتی خرما را به پسر آقا تعارف کردم ،پسر آ‌قا گفتند :من خرما نمیخورم ، خرما برای مهمان آقا است و معلم نیست، جایز باشد من از آنها بخورم .

********************

 

یک بار خانم آقا به کربلا رفته بودند ،دختران من وقتی به حضور ایشان رسیدند ،خانم آقا گفته بودند : من از سیزده سالگی خرج سفر کربلاء را کنار گذاشته ام تااینکه حالاتوانستم یکبار به کربلا بروم.

 ********************

آقای رفیق دوست در کنار مصلی عمارتی به عنوان مقر رهبری ساخت ،آقا از آنجا بازدید کردند ولی نرفتند .یکی از آنها به من گفت به آقا بگو هوای آنجا بهتره و چند دلیل دیگر .... وقتی من به آقا گفتم ،آقا فرمودند :من یازده سال است در اینجا هستم ودر این مدت اصلااحساس هوای بد نکردم، من با بقیه مردم هیچ تفاوتی ندارم من هم مثل بقیه .

********************

در زمان انقلاب ،بین حزب جمهوری اسلامی و امام جمعه بندر عباس اختلافی در گرفت . آقای صدوقی به من گفتند تا درباره اختلاف آنها گزارشی بیاورم . بعد از دادن گزارش به آقای صدوقی،ایشان پرسیدند :کی به تهران می روی ؟گفتم فردا .ایشان پاکتی را به من دادند ،که پشت پاکت نوشته بود :"تقدیم به محضر مبارک ،آیت الله العظمی آقای خامنه ای "پسر آقای صدوقی اعتراض کردند که آیا ایشان به مقام آیت اللهی رسیده اند ؟ آقای صدوقی از بالای عینک به پسرش نگاه کرد و گفت :بله که آیت الله هستند .

 



ارسال شده توسط محمد در 89/7/17:: 6:22 صبح

رهبر معظم انقلاب در شروع جلسات درس خارج فقه، با توضیح و شرحى مختصر، احادیثی از کتب معتبر روایی انتخاب کرده وبیان میمقام معظم رهبری،گالری عکس فرمایند.رهبر انقلاب در جلسه چهل و چهارم از دروس خود درخصوص خطر محبوب بودن نزد مردم با ذکر حدیثی می فرمایند:من مواعظ علی بن الحسین (علیه السلام):
وقال له رجلٌ: إنّی لأحبّک فی اللّه حبّاً شدیداً، فنکس علیه السلام ثمّ قال: الّلهم إنّی أعوذبک أن اُحَبّ فیک وأنت لی مبغض ثمّ قال له: أحبّک للذی تحبّنی فیه. (تحف العقول صفحه 282)
نکته اساسى که در این بیان وجود دارد و درس بزرگى براى ما است، توجه فورى به خطرى است که در برابر چنین پدیده‏اى (محبوب بودن نزد مردم بخاطر خدا) انسان را تهدید میکند. لذا وقتى آن مرد......

ادامه مطلب...

کلمات کلیدی : نصایح

ارسال شده توسط محمد در 89/7/16:: 8:38 صبح

پیامک در مورد مقام معظم رهبری

غم از دل خسته نفسی خواهد رفت
اندوه ز قلب هر کسی خواهد رفت
آقا که به قم بیاید إنشاألله
خورشید دگر مرخصی خواهد رفت

*****
موضوع کفایه ی دلم می آید
تفسیر خوش رسائلم می آید
از دارشفای عشق،خارج نشوم
جون رهبر بافضائلم می آید

*****
با امدنت بهار احساس شود
این شهر پر از طراوت یاس شود
از عطر حضورت ای علمدار زمان
قم جلوه گه حضرت عباس شود

*****
دلبستگی به یار را میفهمیم
درد دل بی قرار را میفهمیم
ما منتظر امام امت هستیم
ما معنی انتظار را میفهمیم

*****
مه پاره ی انقلاب،قم می آید
اسطوره ی عشق ناب،قم می آید
صدطعنه اگرزنند من میگویم
احیاگر آفتاب،قم می آید

*****
آواز خوش ترانه ای می آید
خوش حالی بی کرانه ای می آید
باشور وشعف چلچله ها می خوانند
سید علی خامنه ای می آید

**************** 
منبع :فارس نیوز به نقل از رجانیوز


کلمات کلیدی : پیامک

   1   2      >